Telegram support Whatsapp support
انگشتر

از .چوپانی تا انگشتر ۵ میلیون دلاری

از .چوپانی تا انگشتر ۵ میلیون دلاری

انگشتر

هژبر یزدانی فرزند رضاقلی، .در ۱۳۱۳ش در سنگسر از توابع سمنان متولد شد. .او از جمله عناصر مهم و کلیدی در صحنه اقتصادی .رژیم پهلوی بود که با حمایت بهاییان و دربار پهلوی .به ثروتی مثال زدنی و بی‌مانند رسید. از دوران .کودکی و نوجوانی وی اطلاع زیادی در دسترس نمی‌باشد. .مادر فرح پهلوی وی را چنین توصیف نموده است:.

«هژبر یزدانی در حلقه دوستان و نزدیکان شمس .پهلوی قرار داشت. من بارها، هژبر را با .آن صورت گوشت‌آلود و هیکل خپله و قد کوتاه در .میهمانی‌های کاخ مهرشهر دیده بودم. از نظر من، .به یک کدو حلوایی شبیه بود که از طرفین آن .دو زاویه به نام دست بیرون آمده باشد! به .انگشتان دستش انگشتری‌های گرانبها داشت که یک فقره آن انگشتری .الماس به ارزش پنج میلیون دلار بود! (الماس .روی این حلقه انگشتری که از الماس‌های استثنایی و جزو۲۰ .الماس بزرگ دنیا بود، در یکی از معادن الماس .آفریقای جنوبی کشف شده و هژبر آن را از یک .حراجی در لندن خریده بود.)
هژبر تحصیلات ابتدایی .خود را از کلاس اول تا پنجم در تهران در .دبستان زند و کلاس ششم ابتدایی را در دبستان جمشید .جم و دوره متوسطه را تا کلاس پنجم در دبیرستان .فیروز بهرام و دیپلم متوسطه را با یک سال مردودی .از دبیرستان مدرس اخذ کرد.
پدرش گله‌داری ساده .بود و مدتی هم به عنوان چریک دولتی در دوره .رضاخان در خدمت ارتش بوده است. هژبر دوبار ازدواج .کرد، در سال ۱۳۳۱ با زنی به نام بهمنه .درخشانی که بهایی بود و ازدواج هم به رسم بهاییان .انجام شد و دومی در فروردین ۱۳۴۵ با خانمی به .اسم فاطمه جلالی عراقی که یک زن مسلمان بود ولی .باز هم سند ازدواج آنان توسط بهایی‌ها صادر شد. .
یزدانی صاحب سه پسر به اسامی: کیومرث، .نادر و کاوه و سه دختر به نام‌های: لیلی.، نسرین و کتایون بود و بخش عمده‌ای از سهام .کارخانجات و شرکت‌های زراعی، دامداری و صنعتی خود را .در مناطق سنگسر، گرگان، زرند، ساوه و .تهران به نام فرزندانش کرده بود تا از پرداخت مالیات .فرار کند.
هژبر، مانند پدرش، کار .خود را با گله‌داری در سنگسر آغاز نمود و کم‌کم .با خرید دام و ازدیاد آن و کار در کشتارگاه .تهران و به دست آوردن نفوذ در این محل و .بهره‌گیری از حمایت بی‌دریغ بهاییان از سویی و طرفداری و .حمایت دربار پهلوی (عبدالرضا، محمود‌رضا و شمس پهلوی.) و جانبداری همه جانبه عبدالکریم ایادی (پزشک مخصوص .شاه) و عنصر مشهور و کلیدی بهاییان در دوره .پهلوی از طرف دیگر،‌با خرید سهام کارخانجات و .شرکت‌های مختلف به ثروتی افسانه‌ای و بی‌مانند دست یافت. .
البته افراد زیادی در صنف و رده هژبر در .دوره زمانی رشد اقتصادی وی حضور داشتند، لیکن سیاست .جامعه بهاییان این بود که نبض سیستم اقتصادی کشور را .در زمینه‌های بنیادی و به ویژه نان، گوشت، .قند و شکر، امور زراعی و دامپروری و صنعت .در اختیار داشته باشند، لذا بر آن شدند که .این کار را به دست مردی از هواداران خود انجام .دهند و با در اختیار قراردادن سرمایه موسسه مالی بهاییان .به هژبر یزدانی یک باره او را از گله‌داری جزء.، به تاجری بزرگ مبدل کردند.
در این .خصوص، زهرا محمد‌حسین‌زاده عراقی همسر جهانبخش انهاری، دوست .و همکار هژبر، چنین بیان می‌دارد:
«.هژبر یزدانی کسی نبود، چیزی نداشت، گله‌داری در .سنگسر بیش نبود. او با حمایت بهاییان و عبدالکریم .ایادی صاحب این همه ثروت شد.»
حسین فردوست .هم حمایت ایادی از هژبر را از عوامل مهم و .موثر در رسیدن به قدرت اقتصادی برمی‌شمارد و در خاطرات .خود می‌نویسد:
«هژبر یزدانی با حمایت ایادی .به قدرتی تبدیل شد و اراضی وسیعی را در کرمانشاه .و مازندران و اصفهان و غیره در اختیار گرفت و .برای من معلوم شد که تمام این وجوه متعلق به .بهاییان است و این معاملات را یزدانی برای آنها ولی .به نام خود انجام می‌دهد.»
فردوست همچنین در .مورد چگونگی و میزان قدرت وی در معاملات می‌نویسد:«.چند مورد از معاملات یزدانی را شخصا شنیدم، یک .روز ابتهاج، مدیر عامل بانک ایرانیان، به من .تلفن کرد که از این پس در بانک ایرانیان سمتی .ندارد و تمام سهام بانک و ساختمان و وسایل آن .به هژبر یزدانی فروخته شده است. یک روز هم .سمیعی رییس بانک توسعه کشاورزی‌، به من شکایت کرد .که فرد بی‌تربیتی با دو گارد مسلح به مسلسل بدون .اجازه وارد دفتر کارم شده و گفته که نامش یزدانی .است و می‌خواهد سهام بانک با ساختمان و وسایل به .او واگذار شود.! سمیعی پاسخ داده که این امر .منوط به اجازه وزارت کشاورزی و تصویب دولت است. .یزدانی با خشونت جواب داده که ترتیب آن را هم .می‌دهم.»
در جای دیگر فردوست در مورد حمایت .بی‌دریغ دربار پهلوی از هژبر چنین می‌نویسد:
«.در حوالی سال ۱۳۵۴ شکایتی از معینیان رییس دفتر مخصوص .شاه به دستم رسید مبنی بر این که هژبر یزدانی .در سنگسر به مراتع چوپان‌ها تجاوز کرده و برای آنان .مزاحمت ایجاد می‌کند. محمد‌رضا دستور داده بود که تحقیق .و گزارش شود. دو افسر را به همراه عکاس .ساواک به منطقه اعزام کردم. در مراجعت، گزارش .آنان حاکی از این بود که اهالی ده مرزن‌آباد در .ارتفاعات سنگسر همه بهایی هستند و رییس آنها هژبر یزدانی .است و آنها همه مراتع ده مجاور را که مسلمان .نشین است،‌به زور تصرف کرده‌اند. مدارک مستند .جمع‌آوری شد و آلبومی نیز تهیه و ضمیمه گزارش شد .و مستقیما به اطلاع محمد‌رضا رسید. فردای آن روز .سپهبد ایادی تلفن کرد و گفت شاه گزارش را به .من نشان داده، ‌گزارش سراپا مغرضانه است و به .شاه گفتم و ایشان دستور داد که مجددا هیات بی‌غرضی .را اعزام دارید! پاسخ دادم که گزارش هیات مستند .است و اعزام مجدد مفهومی ندارد و افزودم که شاه .می‌خواهد یزدانی به مناطق چرای دیگران تجاوز نکند من که .مدعی نیستم. به هر حال یزدانی به کار خود .ادامه داد.»
هژبر سعی داشت تا با جلب .توجه شاه، فرح پهلوی و خاندان پهلوی به طور .اعم، نفوذ خود را بیش از پیش افزایش دهد.. از این رو به مناسبت‌های مختلف جشن و سرور .و اعیاد با ارسال هدایای گرانبها برای آنان موجبات رسیدن .به هدفش را دنبال می‌کرد.
ادامه دارد

اشتراک گذاری مطلب
۱ ستاره۲ستاره۳ ستاره۴ ستاره۵ ستاره (1 امتیاز, میانگین: 5٫00 از 5)
Loading...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 − چهارده =

یک دیدگاه

  1. سلام علیکم خدمت شما عزیز وسرور گرامی .بنده فرهمند هستم خوشنویس وحکاک از حضور اساتیدی چون رضوی ،عبد ،حقیر،نصر و…استفاده کرده ام وسعی در اجرای دقیق خط وحک به صورت کاملا دستی کرده ام ،درصورت تمایل به همکاری بنده با افتخار در خدمتگزاری آماده ام .تلفن حقیر ۰۹۳۳۹۷۱۸۷۶۱
    آدرس اینستاگرام بنده هم
    farahmandk577 هست
    یاعلی مدد (علیه السلام)

محصولات مرتبط در فروشگاه