اگر با مقولهی خلاقیت در سینما آشنا باشید، متوجه میشوید که داشتن ایده یک چیز است و اجرای آن چیز دیگری. از طرف دیگر، حتما میدانید که بلد نبودن زبان سینما میتواند هزاران ایدهی خلاقانه را از بین ببرد و چنانچه یک کارگردان نابلد دست به ساخت قویترین و خلاقانهترین ایدهها بزند، نهایتا چیزی جز یک فیلم معمولی که فرصتی برای هدر دادن ایدهای ناب شده نمیتواند بسازد. نمونهای که فعلا به ذهنم میرسد فیلم In Time است که نمونهی متاخری از فرصتسوزی است. پس اتاق شمارهی هشت برای اینکه به این چیزی که الان هست تبدیل شود، نیاز داشته تا علاوه بر ایدهی خلاقانه، اجزای یک فیلم درست را هم به طور کامل داشته باشد. یعنی حتا برای یک لحظه هم فکر نکنید که این فیلم کوتاه ۵ دقیقهای دارای یک فیلمنامهی محکم و استوار و یک دکوپاژ کاملا حساب شده نیست.
اتاق شمارهی هشت، در عرض ۵ دقیقه تمام میشود و شما را با یک عالم حیرت و شگفتی تنها میگذارد، اما نوشتن در مورد آن بیش از ۵ دقیقه زمان میبرد. بعد از اینکه این فیلم را تماشا کردید، به این نتیجه میرسید که چقدر فیلم خوب و قدرتمندی دیدهاید و بدون شک دلیل نامزدی اسکار و بردن جایزهی بفتا را متوجه میشوید. قبل از هر چیز، اتاق شماره ۸ یک فیلم سر پا و کامل است و کارگردان در همین فرصت کم هنر خود را نشان داده. اما فقط این نیست.
اتاق ۸ را James W. Griffiths نوشته و کارگردانی کرده است، و البته ایدهی اصلی فیلم متعلق به Geoffrey Fletcher است. این دو نفر کلیدی ترین افراد شکلگیری این فیلم کوتاه هستند که در سال ۲۰۱۳ به نمایش درآمد و نامزد دریافت جوایز متعدد از جمله اسکار و بفتا در همان سال شد و توانست جایزهی انگلیسی را ببرد.
این فیلم داستان یک زندانی است که به سلول شمارهی ۸ میرود و در آنجا با مرد دیگری ملاقات میکند. در این سلول یک جعبهی مرموز قرمز رنگ وجود دارد که پی بردن به سر این جعبه را نکته ی کلیدی فیلم و برداشتهای گوناگون است. با هم به تماشای این فیلم کوتاه می پردازیم: