Telegram support Whatsapp support
نگین برجسته کاری شده کورش کبیر
نگین برجسته کاری شده کورش کبیر

مروری بر گذشته برجسته کاری (کامئو) در جواهرات

سنگ های برجسته کاری شده یا «کامئو» به نوعی از سنگ های قیمتی یا نیمه قیمتی گفته می شود که در آن طراحی ها به شکلی برجسته به چشم می خورد. نباید این سنگ ها با سنگ های حکاکی شده (انگریو) که در آن ها داخل سنگ حکاکی می شود اشتباه گرفته شود. هر دوی این تکنیک ها تقریبا تشابهاتی دارند، ولی تفاوت در این است که در حکاکی، داخل سنگ خالی می شود، ولی در برجسته کاری سنگ به نحوی حکاکی (تراشیده) می شود که برجستگی داشته باشد.
حکاکی استفاده های مختلفی مانند استفاده در مهر دارد در حالی که تکنیک کامئو جنبه ی زینتی دارد. قدمت حکاکی به دوره ی سامری ها در بین النهرین و حتی پیش تر از آن می رسد و این در حالی است که تاریخ برجسته کاری به دوره ی هلنی باز می گردد.

نگین برجسته کاری شده کورش کبیر
نگین برجسته کاری شده کورش کبیر

ظهور برجسته کاری به دوره ی یونان باستان و بعد از فتوحات الکساندر کبیر باز می گردد و شاید مربوط به سرزمین های قلمرو پارس باشد. مسئله ای که کاملا واضح است این است که یونان در آن زمان به وفور از مدهای شرقی پیروی می کرده و در تهیه ی زیورآلات خود از سنگ های ارزشمند استفاده می کرده است. عقیق سنگی است که برای برجسته کاری بسیار مناسب است زیرا لایه های طبقه طبقه ی تاریک روشن دارد. متاسفانه هیچ کدام از جواهرات هلنی موجود در موزه ی بریتانیا در جواهرات و زیورآلات معاصر دیده نمی شود. نمونه های جمع آوری شده از تمدن سومر بر این نکته تاکید دارد که این تمدن علاقه ی بسیار فراوانی به این نوع سنگ ها داشتند و این علاقه در آسیای غربی نیز وجود داشته است. این یافته ها گویای این است که علی رغم تراش سنگ ها برای گرد شدن و اینکه دایره ای شکل به نظر برسند، هیچ تلاشی برای برجسته شدن آن ها انجام نمی شد.
این شیوه ی تراش در شرق مدیترانه هم بسیار محبوب بوده است؛ برای مثال انگشتر طلایی بسیار آنتیک که با عقیق ترکیب شده بود در تارویس کشف شد که قدمت آن به قرن سوم پس از میلاد باز می گردد.
شواهدی که از شهر «اور» موجود است نشان می دهد که در عقیق های با رنگ بسیار تیره از زمینه های سفید استفاده می شده است.
در اواخر قرن دوم هنر برجسته کاری از سوی رومی ها پذیرفته شد و بسیاری از آن ها از این هنر برای تزیین منازل و همچنین زیورآلات شخصی استفاده می کردند. شاهزادگان و پادشاهان از آن به عنوان زینتی در مراسم رسمی و تشریفات خود بهره می جستند. از نظر مد برجسته کاری رومی در ادامه و امتداد سبک و دوره ی هلنستیک قرار دارد و نزدیک به دو قرن این هنر می درخشیده است. با پایان قرن دوم، کمکم هنر برجسته کاری شروع به محو شدن کرد و طرفداران خود را از دست داد و تنها گاهی اوقات و به منظور طلسم از آن استفاده می شد. متاسفانه و به شکلی بسیار عجیب تنها نمونه معدودی از برجسته کاری سنگ ها همراه با قاب دور آن در موزه بریتانیا وجود دارد و تنها موردی از جواهرات با برجسته کاری که می توان به آن اشاره کرد انگشترهای برجسته کاری شده هستند. نمونه ای منحصر به فرد در این زمینه، عقیق برجسته کاری شده با تصویر سر گور گن است که نزدیک به پاتراس یافت شد و قدمت آن به قرن دوم پس از میلاد باز می گردد. نمونه ی دیگری که بعدها یافت شد مربوط به 25 برجسته کاری است که ریشه ای رومی – بریتانیایی داشتند. این حلقه ها دارای تصاویری از مدوسا و گور گن بودند؛ تصاویری که به نظر می رسد با توجه به عقاید آن ها به طلسم و حرز بسیار محبوب بوده اند. بعد از رومی ها محبوبیت کامئوها بیشتر شد، ولی دیگر خبری از آن قالب های سنگین طلا در اطراف آن ها نبود. در قرون وسطی برجسته کاری دیگر مانند گذشته رونق نداشت و علاقه ی زیادی در استفاده از آن ها به چشم نمی خورد. با این حال منابع زیادی از تاریخ و محصولاتی که در آن زمان ایجاد شد در دست نیست. برجسته کاری «نوح» دارای قاب طلایی سنگینی است و حتی پشت آن نیز با طراحی منحصر به فردش در جذب نور جلوه ای سه بعدی به کار داده است. برجسته کاری نوح که روی عقیق در قاب سنگینی از طلا قرار گرفته است. تصویری از نوح و خانواده اش در لحظه ای که کشتی را ترک می کنند، بر روی این سنگ برجسته کاری شده است. این کار یکی از بهترین نمونه های برجسته کاری است که قدمت آن به دوره ی باستان باز می گردد.
با رنسانس ایتالیایی در قرن پانزدهم هنر برجسته کاری دوباره شکوفا شد. این شکوفایی با حمایت چهره هایی هنرمند نظیر پاپ مارتین پنجم، لئوناردو فررو، دونال ونیز، گیوستینیانی جنوا و بزرگ تر و برتر از همه ی این ها لورنزو مدیسی همراه بود. با ظهور رنسانس ایتالیایی تمامی جریانات مدگرایانه به سوی این کشور متمایل شد و بسیاری از کشورها طراحان ایتالیایی را به استخدام خود در می آوردند.
متئو دل ناسارو در فرانسه و برای فرانکویز یک کار می کرد و افراد ایتالیایی و فرانسوی بسیاری را آموزش می داد، در حالی که جاکوب ترزو، گوهر تراش معروف در اسپانیا برای فلیپ دوم کار می کرد. قطعا بسیاری از این مصنوعات با هدف استفاده به عنوان زیور طراحی نشده بودند و پس از تغییراتی که در شکل و ظاهر آن ها به وجود می آمد کاربرد آن ها نیز تغییر می کرد. پس در نتیجه می توان گفت که تعداد کامئوهایی که صرفا برای زیورآلات طراحی شده باشند زیاد نیستند و یکی از نادرترین آن ها آویز دو طرفه ای است که در آن از الماس و یاقوت استفاده شده است و تا پیش از قرن 16میلادی در رم نگهداری می شد. در قرن 16 هنر کامئو و برجسته کاری رنگ و بویی تازه می گیرد و از آن برای استفاده در جواهرات استفاده می شود. استفاده از طلا همراه با سنگ های برجسته کاری شده که بیشتر به زبان لاتین «comessi» خوانده می شود در این قرن با استقبال فراوان رو به رو شد. حدس زده می شود که کمتر از بیست عدد از این قطعات فرانسوی هستند و حتی به وسیله ی کارگاه ساخته شده است، ولی تفاوت ها در طراحی و کیفیت بسیار زیاد است.
اثر رنسانس در مد و کامئوها در انگلستان به گونه ای دیگر بود و از سوی هنری هشتم دنبال می شد که به وسیله ی ریچارد آتسیل، گوهر تراش شخصی وی صورت می گرفت. با توجه به نسخ خطی موجود واضح است که پادشاه ست جواهرات با ارزشی از کامئوها داشته است. بدون شک تقاضاها برای سنگ های برجسته در دوره ی الیزابت افزایش یافته است، ولی منابع موثقی درباره ی افرادی که آن ها را طراحی می کردند و می ساختند در دست نیست. برای مثال اطلاعاتی درباره ی هنرمندی که تصویر ملکه را برجسته کاری کرده است در دست نیست.
متاسفانه بسیاری از جواهرات کشف شده کامل نیستند و برخی از اجزای خود را از دست داده اند. در سال 1984 قطعه ای به وسیله ی موزه ی بریتانیا خریداری شد که در نزدیکی قلعه ی فراملینگهام کشف شده بود. خوشبختانه تمامی اجزای این قطعه و کامئو و قاب طلای آن سالم بود و به خوبی حفظ شده بودند.

اشتراک گذاری مطلب
۱ ستاره۲ستاره۳ ستاره۴ ستاره۵ ستاره (هنوز امتیازی ثبت نشده)
Loading...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده − چهار =

محصولات مرتبط در فروشگاه