تسبیح و سنگ های تشکیل دهنده آن؛ مانند تسبیح عقیق، تسبیح فیروزه، تسبیح کهربا
تَسبیح مجموعهای از مهرههایی گِرد از گل پخته یا سنگهای رنگین است که به رشته میکشند تا بدان شمار سبحانگویی و دیگر ذکرها و وردها را نگاه دارند. در قدیم تعداد مهرههای تسبیح، صد و یا کمتر و بیشتر بود، و تسبیحهای با هزار دانه که «تسبیح هزاردانه» نام داشت نیز ساخته میشد.
تسبیح از تراشیدن و شکلدادن مواد گوناگونی درست میشود. از آن جملهاست سنگهای کهربا، فیروزه، عقیق و خُماهان، و نیز گل پخته که گاه مانند خرمهره لعاب دادهشدهاست. همچنین برخی از تسبیحها را از تراشیدن و تیلهوار نمودن چوب سخت و تیرهرنگ درخت بان یا یُسر میسازند که گاه آنرا نقرهکوب نیز مینمایند .
مهره بلندتر و دانهبزرگ تسبیح که هر دو انتهای نخ تسبیح را از آن بیرون کرده به هم گره میزنند شیخک نام دارد. به هر یک دیگر مهرههای تسبیح آخوندک هم میگویند.
به تسبیحی که مهرههای آن خالهای گرد نزدیک به هم و غیر از رنگ خود مهره داشته باشد تسبیح چشمبلبلی گفته میشود.
تسبیح بمعنی «سبحان الله» یا سبحان الله گفتن است چون تکبیر که الله اکبر و تحمید که الحمدالله گفتن است. و آنچه اکنون به تسبیح مشهور شده سُبحه است که منظور از آن مهرههاییست که عدد تسبیح را با آن میشمارند و کاربرد واژه تسبیح در معنی مهرههای به رشته کشیده برای شمارش عدد تسبیحات و تحمیدات و تکبیرات از غلطهای مصطلح فارسی به حساب میآید که در اثر رواج و کاربرد زیاد، استعمال آن به معنی سبحه مجاز گشتهاست. چنانکه در ابیات زیر از شاعران ایرانی و عرب از تسبیح معنای امروزی استنباط میشود.قائم مقام ثانی گوید:
زاهد چه بلائی تو که این دانه تسبیح
از دست تو سوراخ به سوراخ گریزد
صائب تبریزی گوید:
منه زنهار دل بر مهلت صد ساله دنیا
که آخر میشود چندان که یک تسبیح گردانی
حافظ گوید:
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بداردستم
اندر دامن ساقی سیمین ساق بود
ابو نواس شاعر معروف عرب گوید: «التسابیح فی ذراعی و المصحف….» و در این بیت کلمه تسابیح جمع تسبیح به همین معنی استعمال شدهاست.